قطعه ای از بهشت
به هیچ چیز معتاد نشوید الا عشق الهی . « فایند »
به هیچ چیز معتاد نشوید الا عشق الهی . « فایند »
جمعه 93/08/16
آنان که در برابر عظمت خدا، رکوع و سجود نکنند
در برابر بندگانی مانند خود حقیرانه به خاک خواهند افتاد.
منبع: کتاب «روایت انقلاب 3» نوشته جواد محدثی، چاپ سوم، زمستان 76، صفحه171
وقتی ندا می آید ((حی علی الصلوه))
خیلی وقاحت میخواهد که خدا شما را به نماز بخواند و
شما چشم در چشم دیگران بدوزید و توجه نکنید.
مقام معظم رهبری دامت برکاته
جزئیات: مصاحبه به تاریخ 12-05-84
منبع: کتاب بهترین (از سری کتابهای دانشجویی) - با تخلیص
بنده ای نیست که به اوقات نماز و طلوع و غروب خورشید اهمیت بدهد مگر اینکه من برای راحتی هنگام مرگش، برطرف شدن غم و اندوه و نجات از اتش دوزخ ضامن شوم.
حضرت علی علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آۀه و سلم
منیع: کتاب حیات عارفانه فرزانگان، ج2، ص17 به نقل از بحار، ج 83، ص 9
کسی که دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، با تأمل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر بازداشته؟ پس به اندازه ای که او را بازداشته از او قبول می شود.
امام صادق (ع)
جمعه 93/08/16
من بنویسم یا تو؟
موقع نمازم که می شد، فرشته ی چپ و راست ،
عزا می گرفتند که چه کنند؛
« إیاک نعبد »
را جزء حرفهای خوبم بنویسند یا جزء دروغهایم ..
جمعه 93/08/16
جوانے نزد شیخ حسنعلے نخودکی آمد و گفت :
سـه قفل در زندگی ام وجود دارد و سـه کلید از شما مےخواهم.
قفل اول اینست کــه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکـه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ فرمود :
براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید ؟!
شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !
جمعه 93/08/16
از آيت الله بهجت سوال شد:
چه كنيم تا نماز صبحمان قضا نشود ؟
در پاسخ فرمودند:
كسي كه باقي نمازهايش را در اول وقت بخواند
خدا او را براي نماز صبح بيدار خواهد كرد
جمعه 93/08/16
از خدا خواستم غرور مرا بگيرد و خدا گفت : نه.
او فرمود بازگرفتن غرور كار من نيست بلكه تويي كه بايد آن را ترك كني .
از خداخواستم كودكان معلول راشفا بخشد و خدا گفت : نه.
او فرمود : روح كامل است وجسم زود گذر .
از خدا خواستم به من شكيبايي عطا كند و خدا گفت : نه.
او فرمود : شكيبايي دستاورد رنج است و به كسي عطا نمي شود آن را بايد به دست آورد .
از خدا خواستم به من سعادت بخشد و خدا گفت : نه .
او فرمود : تبرّک مي كنم امّا كسب سعادت كار شماست .
از خدا خواستم روح مرا تعالي بخشد و خدا گفت : نه.
او فرمود :خود بايد متعالي شوي امّا تورا ياري مي دهم تا به ثمر بنشيني .
ازخدا خواستم مرا كمك كند تا ديگران را به همان اندازه كه او مرا دوست دارد دوست بدارم .
خدا فرمود : هان ! بالاخره قضيّه را دريافتي .
از او نيرو خواستم مشكلات را جلوي پايم گذاشت تا قوي تر شوم .
از او حكمت خواستم مسايل بسياري به من داد تا حل كنم .
از او شهامت خواستم خطر را در مقابلم قرار داد تا از آن بجهم .
از او عشق خواستم انسان هاي دردمند را سر راهم قرار داد تا به آنها كمك كنم .
از او كمك خواستم به من فرصت داد .
هيچ يك ازخواسته هايي كه داشتم دريافت نكردم امّا به آنچه نياز داشتم رسيدم .
” دعاي من مستجاب شده بود . ”