قطعه ای از بهشت
به هیچ چیز معتاد نشوید الا عشق الهی . « فایند »
به هیچ چیز معتاد نشوید الا عشق الهی . « فایند »
دوشنبه 94/02/28
چکیده
هر شخصی برای تشخیص دادن حق و باطل و دوست و دشمن ، نیک و بد و رها شدن از تاریکی های فتنه و گمراهی ، نیاز به نیرو و ابزاری به نام بصیرت داشته است . چرا که انسان بصیر همیشه فردی هوشیارودارای بینشی قوی و نافذ بوده و از اندیشه ی خود در تجزیه و تحلیل دیده ها و شنیده ها و واقعیت ها بهره گرفته است . زیرا بدون شک تمامی کسانی که مسیر تکامل و سعادت را طی نموده و از حریم ولایت دفاع آگاهانه کردهو زمینه را برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فراهم نموده اند ، صاحب بصیرت بوده و برای افزایش آن تلاش کرده اند . اغلب مردم امروزی از میان اقسام مختلف بصیرت علمی ، سیاسی ، اخلاقی ، نظامی و … فقط با قسم سیاسی آن در تشخیص جبهههای حق و باطل آشنایی داشته اند اما از آن جایی که بصیرت به بینش عمیق و شناخت آگاهانه نیز معنا شده است ، از همین جاست که فهمیده می شود در عصر جدید ،برای دور کردن غفلت از خود و بصیرت افزایی خویش و دیگران ، تحقیق وپژوهش کردن در مورد بررسی راه های بصیرت افزایی ، از طریق مطالعه ی کتب معتبر و موثق موجود در کتابخانه ها و تحلیل و توصیف کردن آن ها ، برای هر قشری از جامعه علی الخصوص جوانان ضرورت به سزایی داشته است . لذا از حاصل این پژوهش و بررسی ها بوده که از میان راه های مختلف در آیات وروایات از قبیل:تقوا ،ایمان،بهره گیری از قرآن، عبرت آموزی ، تعقل ، تفکر ، اطاعت و پیروی از راه و روش انبیاء و همنشینی با علماء و … ؛ راه ایمان و ارتباط قلبی داشتن با خدا و تزکیه ی درون از ماسوی الله و پیروی آگاهانه از ائمه و ولایت فقیه زمان را بعنوان راهبردی ترین شیوه های کسب بصیرت انتخاب کرده ، جامعه نیز ، با تسلیم در مقابل مکتب وحی و عمل به آن و اقتدا به سیره ی اهل بیت علیهم السلام به سوی نهضت بصیرت و نور هدایت داده شود .
کلید واژه : بصیرت ، بصیرت افزایی ، بصیر ، نور ، بینایی ، روشنایی
پنجشنبه 93/08/29
بگو اى ابو حنيفه كه قياس ميكنى: چرا آب گوش تلخست، عرضكرد نميدانم آن حضرت فرمود: پس تو كه هيچ نميتوانى حكمت و علتى را كه در سر خود تو است بگوئى چگونه در حلال و حرام قياس ميكنى (و برأى خود ميگوئى كه اين حلالست و آن حرام).
ابو حنيفه بعرض رسانيد يا ابن رسول اللَّه (صلى اللَّه عليه و آله) مرا از علت و حكمت آن آگاه فرمائيد.
فرمود: براى اين جهت آب گوش تلخ قرار داده شد تا حيوانات نتوانند داخل
گوش شوند و اگر هم تصادفا داخل شدند بميرند پيش از آنكه ضررى بانسان برسانند و اگر آب گوش تلخ نميبود حشرات الارض (از قبيل مورچه و كرم و غيره) آدمى را مىكشتند.
و آب دهان شيرين قرار داده شد تا دريابد (انسان) طعم و مزه غذاهاى شيرين و تلخ (و غيره) را.
و آب چشم شور قرار داده شد براى آنكه چون چشم پيه است، و اگر آب چشم شور نمىبود (چشم) متعفن ميشد و فاسد ميگرديد (و انسان از چشم محروم بود).
و آب بينى غليظ و رونده قرار داده شد تا آنكه هر دردى در سر آدميست بوسيله آن آب خارج شود، و اگر اين چنين نميبود آب در دماغ ميماند و بمرور زمان توليد كرم ميشد.
علل شرایع ، ص 196 .
شنبه 93/08/17
دوره جوانی بشد از دست من آه و دریغ آن زمن دل فروز
قوّت سر پنجه شیری گذشت راحتی ام اکنون به پیری چو یوز
شنبه 93/08/17
مظهر جوانِ فداكار در كربلا كيست؟ علىاكبر، فرزند امام حسين عليهالسّلام؛ جوانى كه در بين جوانان بنىهاشم برجسته و نمونه بود؛ جوانى كه زيباييهاى ظاهرى و باطنى را باهم داشت؛ جوانى كه معرفتِ به حقّ امامت و ولايت حسينبنعلى عليهالسّلام را با شجاعت و فداكارى و آمادگى براى مقابله با شقاوت دشمن همراه داشت و نيرو و نشاط و جوانى خود را براى هدف و آرمان والاى خود صرف كرد. اين خيلى ارزش دارد. اين جوان فوقالعاده و برجسته به ميدانِ دشمن رفت و در مقابل چشم پدر و چشمان زنانى كه نگران حال او بودند، جسد به خون آغشتهاش به خيمهها برگشت. اين چنين مصيبت و عزايى چيز كوچكى نيست؛ اما همين حركت او به سمت ميدان و آماده شدن براى مبارزه، براى يك مسلمان، تجسم عزّت، بزرگوارى، افتخار و مباهات است. اين است كه خداوند مىفرمايد: «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين»(1). حسينبنعلى عليهالسّلام نيز به نوبهى خود با فرستادن اين جوان به ميدان جنگ، عزّت معنوى را نشان داد؛ يعنى پرچم سربلندى و حاكميت اسلام را كه روشنكنندهى مرز بين امامتِ اسلامى و سلطنتِ طاغوتى است محكم نگه مىدارد، ولو به قيمت جان جوان عزيزش باشد.
1) سوره مبارکه المنافقون آيه 8
يَقولونَ لَئِن رَجَعنا إِلَى المَدينَةِ لَيُخرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنهَا الأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ وَلٰكِنَّ المُنافِقينَ لا يَعلَمونَ ﴿۸﴾
آنها میگویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون میکنند!» در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمیدانند!
توصیه ها
شور و نشاط و قدرت و صلابت جوانی اگر با تجربه و تدبیر پیران همراه شود، کیمیايی است که می تواند مس وجود را به طلای ناب مبدل سازد و از این روست که رهنمایان دین و اخلاق، پیوسته جوانان را به تجربه اندوزی و پندگیری از پیران موعظه کرده اند.
جوان را صحبت پیران، حصار عافیت باشد به خاک و خون نشیند تیر، چون دور از کمان باشد
دیوان شاعران موعظه پرداز، سرشار است از هشدارهایی درباره قدر دانستن جوانی، تأسف بر پیری، و ناتوانی و پرهیز از عبث گذراندن عمر بیان می کنند:
سحرگه به راهی یکی پیر دیدم سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم: چه گم کرده ای اندرین ره؟ بگفتا جوانی! جوانی! جوانی!